دختر تاوان رفتار بی رحمانه مادرش را می دهد



امی عزیز! آیا من را به آتش کشیده اند؟

مامان آدم سختی بود. او اغلب با عروسم نامهربان بود.

من SIL خود را به خاطر رفتن به جاده بزرگ و رفتار محترمانه مادرم تحسین کردم و بارها به او گفتم.

من همچنین با مادرم زیاد درگیری داشتم، اما شش سال گذشته را به خوبی پشت سر گذاشتم که او با من نقل مکان کرد و زوال عقل او را نرم کرد.

مادرم پنج سال پیش فوت کرد و خواهر شوهرم اغلب به من یادآوری می‌کند که او چقدر وحشتناک بود (برادرم هیچ خاطره خوبی از دوران کودکی ندارد و به همسرش اجازه می‌دهد تمام صحبت‌هایش را انجام دهد).

آخرین باری که SIL من این موضوع را مطرح کرد، جلوی او را گرفتم و به او گفتم که در حالی که تجربه او معتبر است، مادر من است و او اکنون مرده است و شنیدن در مورد آن به نظر من توهین آمیز است.

من احساسات او را تأیید کردم و دوباره به او گفتم که چقدر او را تحسین می کنم.

او ابتدا عذرخواهی کرد، اما بعد ظاهراً به این نتیجه رسید که من اشتباه می کنم. حالا او خیلی از دست من عصبانی است و گفت ترجیح می دهد در درمان روی آن کار کند. بعد از اینکه سعی کردم با او تماس بگیرم او گفت که نمی خواهد در مورد آن صحبت کند.

من به او اهمیت می دهم و او و برادرم و بچه هایشان را دوست دارم اما این من را نگران می کند.

احساس می‌کنم تبدیل کردن من به آدم بد اینجا، گاز گرفتن است.

شما چی فکر میکنید؟



دیدگاهتان را بنویسید