امی عزیز! آیا من را به آتش کشیده اند؟
مامان آدم سختی بود. او اغلب با عروسم نامهربان بود.
من SIL خود را به خاطر رفتن به جاده بزرگ و رفتار محترمانه مادرم تحسین کردم و بارها به او گفتم.
من همچنین با مادرم زیاد درگیری داشتم، اما شش سال گذشته را به خوبی پشت سر گذاشتم که او با من نقل مکان کرد و زوال عقل او را نرم کرد.
مادرم پنج سال پیش فوت کرد و خواهر شوهرم اغلب به من یادآوری میکند که او چقدر وحشتناک بود (برادرم هیچ خاطره خوبی از دوران کودکی ندارد و به همسرش اجازه میدهد تمام صحبتهایش را انجام دهد).
آخرین باری که SIL من این موضوع را مطرح کرد، جلوی او را گرفتم و به او گفتم که در حالی که تجربه او معتبر است، مادر من است و او اکنون مرده است و شنیدن در مورد آن به نظر من توهین آمیز است.
من احساسات او را تأیید کردم و دوباره به او گفتم که چقدر او را تحسین می کنم.
او ابتدا عذرخواهی کرد، اما بعد ظاهراً به این نتیجه رسید که من اشتباه می کنم. حالا او خیلی از دست من عصبانی است و گفت ترجیح می دهد در درمان روی آن کار کند. بعد از اینکه سعی کردم با او تماس بگیرم او گفت که نمی خواهد در مورد آن صحبت کند.
من به او اهمیت می دهم و او و برادرم و بچه هایشان را دوست دارم اما این من را نگران می کند.
احساس میکنم تبدیل کردن من به آدم بد اینجا، گاز گرفتن است.
شما چی فکر میکنید؟
– چراغ گاز؟
گسلیت عزیز؟: من فکر میکنم که فقط در صورتی واجد شرایط است که شما واقعاً باور داشته باشید که «آدم بد» هستید. تو باور نمی کنی چون باور نمی کنی.
تنها کاری که فکر می کنم می توانید متفاوت انجام دهید این است که هنگام پاسخ دادن، جمله بندی خود را تغییر دهید.
به جای اینکه بگویی نظر عروست در مورد مادرت “توهین آمیز” بود، می توان گفت که این احساس را به شما تحمیل کرده است: “حالا که مادر رفته است، از شنیدن این که چقدر وحشتناک است بسیار ناراحت هستم.”
من معتقدم که گفتن حقیقت در مورد سوء استفاده یا رفتار سمی اعضای خانواده (حتی پس از مرگ آنها) می تواند و می تواند مفید باشد – حتی اگر باعث ایجاد احساسات جریحه دار شود. این می تواند به مردم کمک کند تا دوگانگی گاه غیرممکن بودن فرزند فردی که مورد آزار قرار گرفته است را حل کنند.
مادرت با مردم بد رفتار می کرد. و با این حال، او هنوز مادر شما بود.
برای خواهر شوهرتان، صحبت کردن در مورد آن در درمان (و نه با شما) دقیقاً همان کاری است که او باید انجام دهد.
یک درمانگر ماهر به او کمک می کند تا بفهمد “مرد بد” کیست و او را مجبور می کند که شما را به خاطر گناهان مادرتان مجازات نکند.
در گذشته با او بسیار مهربان و مهربان بوده اید و امیدوارم ادامه دهید. شما همچنین حق دارید که خاطرات خوب مادرتان را حفظ کنید. به نظر می رسد شما با آنها خوش شانس بودید
امی عزیز! من و دوست پسرم در سنین نوجوانی هستیم و اخیراً متوجه شدیم که باردار هستم.
ما چیزهای زیادی برای مقابله داریم، اما تمام تلاش خود را می کنیم تا با این وضعیتی که هیچ یک از ما برای آن آماده نیستیم مقابله کنیم. هر دوی ما خانواده های شگفت انگیز و حامی داریم.
من و خواهر دوست پسرم آخر هفته پیش همدیگر را می دیدیم و او به من گفت که می خواهد با ما به وقت دکتر برود تا وقتی جنسیت بچه مان را فهمیدیم، او یک مهمانی “افشای جنسیت” برگزار کند. (او متاهل است و یک فرزند دارد.)
می دانم که برخی از والدین این کار را می کنند، اما فکر نمی کنم که بخواهم.
آیا او باید با ما به جلسه برود؟ آیا باید به او اجازه انجام این کار را بدهیم؟
– عصبی
اعصاب عزیز: نه – و نه.
شما و والدین کودک باید به این جلسات بیایید. اگر در جلسه نیاز به حمایت بیشتری دارید، می توانید او یا یکی دیگر از اعضای خانواده را دعوت کنید، اما دعوت باید از طرف شما باشد، نه برعکس.
تعیین مرزهای محترمانه می تواند کار سختی باشد. اما این آغاز زندگی شما به عنوان والدین است و شما حق و مسئولیت دارید که مرزهای درست و قضاوت درست را در مورد آنچه که فکر می کنید برای شما و فرزندتان بهترین است ایجاد کنید.
امی عزیز! “جالب است” از او پرسید که آیا شوهرش باید دختران بزرگسال خود را به کاهش وزن تشویق کند؟
من به تجربه می توانم به شما بگویم که او باید از آن دوری کند.
چرا؟ به او مربوط نیست
پدرم در طول زندگی من به وزن من وسواس داشت و هر بار که من را می دید آن را مطرح می کرد. بعد از مرگ او 40 پوند از دست دادم.
– او زنده ماند
بازمانده عزیز! چاقی بیماری است که در برابر گورکن بسیار مقاوم است.
(می توانید به امی دیکینسون به آدرس askamy@amydickinson.com ایمیل بزنید یا نامه ای به Ask Amy, PO Box 194, Freeville, NY 13068 ارسال کنید. همچنین می توانید او را در توییتر دنبال کنید. @akingamy یا فیسبوک.)
در خبرنامه هفتگی In the News ثبت نام کنید تا اخبار سرگرمی را مستقیماً در صندوق ورودی خود دریافت کنید.